نام رمان : حصار تنهایی من
نویسنده : پریبانو
فرمت های کتاب : Apk | ePub | PDF
تعداد صفحات :(A4) 1100
خلاصه : پوزخندي زد و گفت: اولين قانوني که بايد ياد بگيري اينه که هر کي پاشو گذاشت تو اين خونه ...ديگه اجاره رفتن نداره... تازه اومدي بدنت گرمه نمي دوني چي داري مي گي... اين خونه فاقد هر گونه سيم تلفنه.يعني هيچ راهي نيست که بتونم زنگ بزنم؟ ...از در اومدم بيرون، سفره تو هال پهن کرده بودن و داشتن نهار مي خوردن. به جز منوچهر و زبيده که تو اشپزخونه نشسته بودن. نگار روبه روي من بود، تا چشمش افتاد به من گفت: تو با اجازه کي دست به لباساي من زدي؟مهناز: با اجازه ی من... حرفي داري به من بزن!گفتم: معذرت ميخوام الان درش ميارم.
:: بازدید از این مطلب : 253
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0